۶۲
امروز واقعا دلم برای پشت لپ تاپ نشستن و تایپ کردن با صفحه کیبوردش تنگ شده....
دلم میخواد پای لپ تاپ فیلم ببینم پای لپ تاپ عکسایی که گرفتم و داخلش کپی کردم رو ببینم.. دلم میخواد توی اکسل و پاورپویینت کار کنم.. اصن حس عجیبیه..
......
چند روز پیش کتابامو جمع میکردم لای یکی از کتابام یه گل خشک شده پیدا کردم و حس خوبی گرفتم و این لحظه رو توی کانال وبم ثبت کردم...
......
امشب رفتم هات چاکلت بخرم.. بعد دیدم فروشنده گفت دو نوعه این قیمت و این قیمت من تعجب کردم برگشتم گفتم: چرا فرق میکنن درصد الکلشون فرق میکنه!
یهو متوجه شدم بجای شکلات چی گفتم! هیچی بابا به روم نیاوردم و همینقدر شیک و مجلسی دوباره تکرار کردم درصد تلخی شکلات نه درصد شکلات😅
این الکل چی بود من گفتم ، از عصره رفتم سرکار هی توی ذهنم مرور می کردم وقتی خواستم برم خونه دستامو با الکل ضد عفونی کنم که اگر خونه دوستم رفتم دستام تمیز باشه هیچی اثرشو این مدلی نشون داد صوتی دادم رفت😂 اونم هات چاکلت که اصلا به درصد تلخی شکلات ربطی نداره!
اینم از سوتی های من... کلا از اول سوتی بود بس گیج بودم امشب😂
+ این پست اصلا رمزی نبود حواسم نبوده تیک رمز رو بردارم رمزی اومده..
بعدا نوشت: از همه دوستانی که توی پست ۶۱ کامنت گذاشتن و اطلاعاتی به اطلاعاتم اضافه کردن ممنونم... هر پاسخی که در جواب کامنتهاتون نوشتم ممکنه کاملا درست نباشه.. لطفا تحقیق کنید. ممنونم.. و این رو هم اضافه کنم اون پست نظر شخصی من نیست فقط افکاریه که برای خالی شدن ذهن نوشتم.
بجای اینکه حواسم روی امتحان باشه روی سلامتی بابا باشه... دنبال پرت کردن حواسم از واقعیت حال حاضرم☹.. ترس از دست دادن دارم... از دست دادن از نوع مردن نه از نوع دیگه ای... قرار بود یه عمل ساده آب مروارید چشم باشه و واسه هفته اینده افتاده اما حین مشاوره های پزشکی بیماری قلبی و فشار خون بالا هم برای پدرم تشخیص داده شده که نگرانترم میکنه..فعلا دارو تجویز شده داروهای مشکل ریویش هم تغییر کرده.... حس ترس از همه بیشتره وقتی یکی از کسایی که خیلی دوستش دارم راهی اتاق عمل میشه... توکل به خود ارحم الراحمینش🙏❤
هم نگرانم هم استرس دارم و این دو تاثیرش رو روی دستام نشون میده که درد میگیرن چون دردش استرسیه..
- ۹ نظر
- ۰۸ خرداد ۰۲ ، ۲۰:۵۷