۸۸
این ماه رو بنا به دلایلی دوستش دارم💕
برای خودم کیک شکلاتی سفارش دادم و عصر با برادرم هماهنگ کردم بره تحویل بگیره و بیاره تا دور هم عصرانه بخوریم البته من ۷ میرم خونه میشه شبانه😁
دوس دارم بشینم پشت فرمون و رانندگی کنم ولی بعده این همه مدت سخته.. از طرفی ماشین خودمون نداریم ماشین برادرمه..
امیدوارم تا پایان شهریور یا همون اواسط مهر که برنامه ریزی کردیم بنایی تموم بشه و خونه برادرم در حدی که بشه توش ساکن بشن اماده شه حالا کابینت و کمد و اینا میمونه واسه بعد ولی در حد ساکن شدن اماده بشه تا بتونن برن توی خونه خودشون... بعدش انشاالله ببینیم اگر مشکلی پیش نیاد یا اتفاق ناخواسته ای پیش نیاد که این کارا انجام بشه و عقب نیفته انشاالله یه سفر کوچولوی خانوادگی هم میریم..
باز تا ببینیم چی پیش میاد..
گاهی به عمه شدن و عمه بودنم فک میکنم.. وقتی خاله شدم خودم بچه بودم شاید پنجم دبستان، از خاله شدن چی می فهمیدم.. بهش فکرم نمیکردم واسه همینم بچه ها شدن جزوی از وجودم و برام خیلی مهمن..
ولی به عمه شدن فکر میکنم عمه بشم دلم نمیخواد خیلی دلبسته بچه ها بشم و خودم رو درگیر مشکلاتشون کنم..
نمیدونم.. شاید عمه شدن تجربه جدیدی باشه.. 😊
- ۳ نظر
- ۰۶ شهریور ۰۲ ، ۱۱:۴۱