بــهـــار دلــــــــ

سـبــزه سـبــز، گـــــرمـه گــــرم، بــــوی زنــدگــی...

بــهـــار دلــــــــ

سـبــزه سـبــز، گـــــرمـه گــــرم، بــــوی زنــدگــی...

بــهـــار دلــــــــ

اینجا یه گوشه ای از ذهنم رو مینویسم..
آدرس کانال تلگرامم رو برمیدارم..
به اندازه کافی اینجا خواننده خاموش داره، نمیخوام این روند داخل کانالمم باشه..
اعضای اونجا دوستانی هستن که اینجا هم فعال بودن و هستن و اکثر اوقات کنارم بودن و من ازشون ممنونم.. توی دنیای واقعی چنین دوستانی ندارم متاسفانه.. از طرفی کانالم، مثل خیلی از کانالها برنامه ریزی شده و با هدف جذب مخاطب زده نشده.. یه فضایی برای منه.. کمی خصوصی تر شاید.‌..

ممنونم که کنارمین...

آخرین مطالب

۵۸ مطلب با موضوع «افکار و کنجکاوی هام🤔🤪» ثبت شده است

۸۱

پنجشنبه, ۲۹ تیر ۱۴۰۲، ۰۲:۱۱ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۹ تیر ۰۲ ، ۱۴:۱۱

۷۸

شنبه, ۲۴ تیر ۱۴۰۲، ۰۸:۰۴ ب.ظ

دارم برای یه سفر برنامه ریزی میکنم.. احتمالا اخر هفته میرم.. یکم وسیله نیاز دارم باید بخرم و تا حد ممکن با حداقل وسیله عازم بشم.. 

برگشتم نامعلومه.. تصمیم گرفتم همین بسته نتی که دارم تموم شد دیگه تمدید نکنم و شاید برای مدتی نیام اینجا هم... 

خلاصه اینکه به یاد همه دوستان هستم و حرم که رفتم دعاگو هستم... 

تا روزی که باشم اینجا مینویسم... 

نوشتن شبیه آب رو آتیشه... 

قلم دست گرفتن کمی سخته ولی لمس صفحه گوشی و یا با دستیار گوگل گوشی که مینویسم راحته... 

گاهی پای لپ تاپ هم سعی میکنم بشینم و بنویسم ... 

دوباره برمیگردم 😊 

میدونم از پسش برمیام... من میتونم موفق بشم... 

۷۷

شنبه, ۲۴ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۵۹ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۴ تیر ۰۲ ، ۱۹:۵۹

76

جمعه, ۲۳ تیر ۱۴۰۲، ۰۳:۵۱ ب.ظ

سلام 

این نوشته فقط واسه خودمه میتونین نخونیدش... 

واسه دل خودمه.. 

۷۴: موقته فقط یه اطلاعیه س.. پاک میشه..

چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۴۰۲، ۰۱:۲۴ ب.ظ

سلام 

کامنتهای روی این پست کاملا آزاده و بدون تایید من نشون داده میشه.. باقی پستها کامنتها نیاز به تایید دارن.. 

 
پی نوشت: اینکه نظرات بعضی پستها رو بستم بی ادبی تلقی نکنید.. از قبل ازتون عذرخواهی میکنم.. نظری داشتین از قسمت تماس با من میشنوم... 
اینکه پستهای رمزی زیادی گذاشتم و بعضا رمزشون فرق م میکنه برای شخص خودمه.. و معمولا اشاره به غمهای درونی م داره.. در اینکه بخونیدشون یا نه حق انتخاب دارین (خطاب به دوستانی که رمز رو دارن).. نمیخوام همه رو با غم و اندوه یا احساسات در هم برهم و اشفته خودم درگیر و ناراحت کنم... 
 
این پست موقته.. فقط اطلاع رسانیه.. برگردم پاکش میکنم..

۷۳

سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۲، ۱۰:۲۰ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۳ تیر ۰۲ ، ۲۲:۲۰

۷۲

سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۲، ۰۱:۱۹ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۳ تیر ۰۲ ، ۰۱:۱۹

۷۱

سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۲، ۰۱:۰۱ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۳ تیر ۰۲ ، ۰۱:۰۱

۶۹

چهارشنبه, ۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۴۰ ب.ظ

امروز یاد فیلم دوداس افتادم یه عاشقانه زیباست..‌

مردا اینجوری عاشق میشن... جوون میدن... (البته توی فیلما ولی نه در واقعیت) واقعیت یه چیز دیگه س.. 

بازی شاهرخ خانو دوست دارم خیلی قشنگه‌‌ .. قبلنم گفتم ولی دقیقا بخاطر این طرز بازی کردنش دوستش دارم... 

فیلم آشوک یا اسوکا هم هست 

هر دوی اینا ژانرشون عاشقانه تاریخی هست و واقعا من دوست داشتمشون.. چند هفته قبل گاهی خوشی گاهی غم رو مجددا نگاه کردم .. اونم واقعا دوست دارمش... 

این فیلما رو دلم میخواد تا ابد داشته باشمشون... توی تنهاییم توی دل گرفتگیم بهانه ای بشن برای اشک ریختن... 

 

دیگه دلم نمیخواد هیشکی درک م کنه... خودم کافیم برای خودم... 

۶۷

چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ۱۲:۴۱ ب.ظ

دلم یه اکیپ پایه (البته خانم) میخواد که همه راننده باشیم و بزنیم به دل جاده... 

بی غم و غصه از نداریها و سختی ها.. 

توی چادر بخوابیم و چند لقمه نون بگیریم و بخوریم و بریم گردش و تفریح.. 

همینقد تباه.... 

 

واقعیت: ماشینش نیست، پولش نیست ، وقت بیکاری نیست، هوا به شدت گرمه، چادرش نیست، کجا میخوای بری ادمای همراه م نداری😐

---------------

کتاب هبوط رو شروع کردم به خوندن به دلم ننشست و جذبم نکرد کتاب جذابی نیومد برام... فعلا بستمش گذاشتمش کنار شاید یوقت دیگه بخونمش.. در عوض یه کتاب دیگه شروع کردم به خوندن.. به اسم زبان بدن.. فعلا تا اینجا خوب و ساده و روان بود.. حالا تا ببینم چجوری میشه در ادامه...

 

اتفاقی یه فیلمی دیدم به اسم به موقع.. داستانش کنجکاوم کرد دانلودش کردم و دیشب بلاخره نگاهش کردم و فیلم جالبی بود.. چقدر وحشتناکه اگر یه روز به جای استفاده از پول همه چیو با جوونمون قرار باشه پرداخت کنیم و تا ۲۵ سالگی بیشتر عمر نکنیم.. این ترسناک بود.. یجورایی در مورد طبقات اجتماعی متفاوتم بود در مورد اینکه پولدارا برای اینکه پولدار تر بشن (اینجا براساس این فیلم یعنی عمری جاودانه داشتن) مردم بیشتری باید جونشون رو از دست میدادن.. چون هزینه هاشونو با جونشون و عمری که براساس ثانیه و دقیقه و ساعت و قرن و سده و دهه داشتن باید پرداخت میکردن... مثلا پول بلیط اتوبوس میشد دو ساعت از عمرشون.. یعنی دو ساعت از عمرشون گرفته میشد و به مرگ نزدیکتر میشدن.. 

بد نبود..