۱۷۱
امروز از صبح که بیدار شدم فقط پای ظرفشویی بودم و ظرف میشستم شده بودم کوزت😐
امشب مهمان داشتیم.. دوست ندارم وقتی مهمان داریم هر ظرفی کثیف میشه توی ظرفشویی باشه مگر به لحاظاتی شرایط طوری باشه که نتونم به اشپزخونه برسم.. به طور کل بخش ظرف شستن رو من تقبل کردم و همه ظرفا رو تا قبل از اومدن مهمانها شستم هر چی هم حین پذیرایی یا بعدش کثیف میشد بلافاصله میشستم.. فقط جمع و جور کردنشون موند واسه فردا ...
قبلا از حسابای اینستاگرامم اومده بودم بیرون و دی اکتیوشون کرده بودم اما بنابه دلایلی چند روز پیش مجددا وارد حسابام شدم یکیشون حساب شخصیمه و اون یکی حسابی بود که وقتی میخواستم تنها باشم و از بقیه و شلوغی حساب شخصیم فرار کنم به اون پناه میبردم و فقط اعضای خانواده رو فالو داشتم همینو اسم پیج رو تغییر دادم و شماره تماسمم قسمت بازیابی تغییر دادم موند یه ایمیل جدید بسازم و اونم وارد کنم.. دیدم الان خیلی زوده اون پیج فعال باشه، مجددا خواستمهر دو پیجم رو دی اکتیو کنم اما هیچکدوم دی اکتیو نشدن... اون یکیو فک کردم واسه تغییر نام کاربری و شماره و ایناست و پیج شخصیمم میگفت مشکلی رخ داده فک میکردم نت شاید مشکل داره.. ولی بعد فهمیدم تا یک هفته بعده فعالسازی مجدد نمیتونم پیجها رو دی اکتیو کنم..:/
خلاصه که بعده این کشف عالی دیگه وارد حساب اینستاگرامم نشدم تا پایان هفته بعد که برم و مجددا دی اکتیوشون کنم.. امروز صبح از حساب نینی سایتمم اومدم بیرون..
اونجا فضایی نیست که من بخوام حضور داشته باشم اما کاربرای خوبی اونجا هستن یه تعدادی رو توی یه گروه تلگرامی که عضو شدم تا حدودی میشناسم و گاها با هم حرف میزنیم.. خانمای خوبی هستن هر چند توی گروه اون اوایل یکی از خانمها حس میشد اقا باشن.. که بلاخره یه روز مدیرگروه ریمووش کردن و ایشونم همین حس منو داشتن..
بین حرفاش مسائلی رو پیش میکشید و طوری سوال میکرد که اصن عجیب بود و طرز بیانش شبیه خانمها نبود..
جدای از این گروه، توی این مدت خانمایی هم بودن که کلی اطلاعات داشتن و کمکم کردن راجع به گیاه و خود سایت.. یا مثلا یه کاربری رو مطالبش رو دنبال میکنن که ترنس هستن.. خیلی خوب حرف میزنن و تحلیلهای خوبی دارن و خیلی فهمیده و باادب هستن و اصن شبیه یه فرد ۴۰ ساله به بالا حرف میزدن..
کلا چند نفری هستن که تاپیکهاشون رو گاها میرم سر میزنم.. شاید از این به بعد هفته ای یکبار.. ولی خب از اونجایی که از سایت خارج شدم خاموش میخونم شایدم ماهی یبار برم.. فعلا همینجا هستم و کانالم..
گاهی دلم میخواد کانالم با اینجا فرق داشته باشه که تقریبا همین مدلی شده.. ولی خب یسری مطالب هست که اینجام میخوام باشن..
اینم بگم، مدتی هست به رفتن از این وبلاگ و برگشتن به بلاگ اسکای فکر میکنم ولی خب فضای بلاگ اسکای با این تبلیغات جدیدش خیلی بدتر شده.. و فعلا منصرفم کرده.. ولی در نهایت اگر برگشتم به خونه قبلیم بهتون میگم...
فعلا این محدودیت ها نمیدونم خوبه یا نه.. ولی امیدوارم کمک کننده باشه..
توکل به خدا.. آروم آروم پیش میرم و گاهی اینجا میام و مینویسم..
شبیه یه گزارش کار تا بدونم تا پایان سال چقدر پیشرفت کردم..
قبلنا اول سال میگفتم چه برنامه ها و هدفایی دارم و اخر سال مینوشتم بهشون رسیدم و انجام دادم یا نه.. خیلی وقت بود از این کار خبری نبود ولی امسال فعلا دو تا هدفم که هم برام خیلی مهمه هم جدی رو نوشتم و سعی میکنم جلو برم و بهشون برسم..
++ عینکم چند شبه شکسته قابش و باید صبح ببرم ببینم درست میشه یا نه .. باز باید برم دکتر و روز از نو...
من چشمام حساسیت داره به نور همیشه شیشه های عینکم رو فتوکروم میگرفتم.. عینک افتابی یا دودی هم نمیگرفتم چون اخرین باری که خریدم چشمام از درون درد میگرفت و میسوخت نمیدونم چرا!
الان اگر با فرض اینکه بخوام قاب و شیشه عینکم رو عوض کنم اگر از این شیشه های جدید که تغییر رنگ نمیدن بخرم سوالم اینه برای خرید عینک افتابی هم من باید برم پیش اپتومتریست؟ برای اونم باید شماره چشمام رو مشخص کنه؟ 🤔
خیلی وقته عینکم فتوکرومه.. از عینک افتابی استفاده نکردم.. البته اگر قاب عینکم فعلا درست بشه نمیخوام عوضش کنم وقت ندارم برم دکتر و اینور و اونور:/ حالا الکی مثلا سرم خیلی شلوغه 🤭
اووف اینجا که میام چقدر حرف میزنم.. کلی حرفایی میزنم که توی جمع نمیزنم و ساکتم.. خیلی ساکتم.. شاید خودتونم متوجه شده باشین جواب کامنتهاتون رو مثل قبل نمیدم یا مثل قبل خیلی پرحرفی نمیکنم🙂
فک کنم پری کم حرف توی وبلاگهاتون خیلی بهتر از پری پرحرفه که تک به تک کامنتهایی که مینوشت رو میومد میخوند و باز کامنت مینوشت؟ 🙂
بی عینک نوشتن باعث شده چشمام درد بگیره.. برم دیگه..
مراقب خودتون و اینده و ارزوهاتون باشین..
امیدوارم عاقبت به خیر بشیم همگی🙏
- ۰۳/۰۱/۲۴
تقسیم وظایف عالیه 🙂
من معمولا وقتی مهمان خانوادهای میخواد بیاد، وظیفه خرید مایحتاج و وسایل خوراک و پذیرایی رو به عهده میگیرم.
امیدوارم مهمونی خوش گذشته باشه.
برای اینستا؛ فکر میکنم به خاطر تغییر آیپی در اثر استفاده از فیلترشکن این اتفاق افتاد. چون من جیپیاس گوشیام برای اینستا و بیشتر اپها فعال نیست.
مسئله اینجاست که وقتی اینستا یه پیجی رو میپرونه، روی بقیه پیجهایی که با همون دستگاه و آیپی لاگین کردیم هم حساس میشه. برای همین خوبه که بهانه دستش ندیم. 😅
بله متوجه شدم. کارش درست نبوده به هر حال و نوعی تجاوز به حریم گروه بوده.
درباره اون شوخی؛ یه بار هم خودمون سر کار رفتیم، توسط یکی دیگه از دوستانمون 😃 هر چند متوجه شدیم بالاخره.
اون زمان همهمون باجنبه بودیم. اگه میفهمیدیم کسی داره شوخی میکنه، بهمون برنمیخورد.
خواهش میکنم. منم به همین موضوع گم کردن عینک یا جاگیر بودنش و مراقبت ازش فکر کردم. به همین دلیل فریم عینک طبی رو جوری انتخاب کردم که وقتی تغییر رنگ میده، به عینک آفتابی هم بیاد. در واقع وقتی مشکی میشه، مشخص نیست که عینک طبی روزمره هست.
هر جور راحتی، همون طور انجام بده پری عزیز 🙂 مهم اینه که وقتت رو صرف کارهایی کنی که خوشحالت میکنه 🌱