۱۷۰
پنجشنبه, ۲۳ فروردين ۱۴۰۳، ۰۶:۴۵ ب.ظ
سلام
مدتیه یعنی در واقع ایام عید ظهرها میخوابیدم همین باعث شده شب خوابم نبره.. امروزم عصر خوابیدم و الان بیدارم ولی خب خوبه دارم کتاب میشنوم...
تمرکز کردن برام سخت شده.. مشغله های ذهنیم زیاد شده.. ازمون ماه اینده و درس خوندن.. کارای خونه و مهمانایی که خونه ن.. یسری فکرا و کارای دیگه..
گاهی فراموش میکنم...
همین الان اومدم یه چیزی بنویسم یادم رفت چی بود..
یادم که اومد بعد باز میام مینویسم🤔
چند روز پیش با یه دوست قدیمی وبلاگنویس م حرف میزدم..
بعده ازدواجش دیگه ننوشت ولی شماره مو داشت خیلی حرف زدن باهاش خوبه.. واقعا خیلی حالم خوب میشه.. وقتی باهاش حرف میزنم خودمم..
امیدوارم از این دوستا داشته باشین🌱🙏
++ هر دوی این نوشته ها دیشب نوشته شدن... الان فقط منتشرشون کردم.
- ۰۳/۰۱/۲۳
سلام
به نظرم از یه جایی به بعد مشغله های ادم عوض میشن یا تایم یه سری کارها کم میشن که باعث میشه ادم بهشون نرسه ، یا نمیدونم بگم فرهنگ ، نه فرهنگ نه ، ادم بعد ازداج وقتشو صرف چیز جدیدی میکنه که قبلش نبود.اینطوری میشه ولی بازم اون وسط مسطا وقت پیدا میشه که یه 2 خط بنویسه ولی ممکنه دیگه مثل قبل درگیر وبلاگ نشه. یا شبکه اجتماعیش عوض بشه و زمانش رو اونجا سپری کنه.
.
.
اگه تمرکز کردن سخت شده ، هر چیزی توی ذهنتون هست رو توی یه دفترچه بنویسین ، بعد اون رو لیست کنید که انجامشون بدین . گاهی لیست مینویسین ولی یادتون میاد فلان کار هم باید انجام بشه ، من وسط نماز یا خرید یا بیرون رفتن یادم میاد اینم هست ، بلافاصله توی گوشی یادداشت میکنم و بعدا به لیستم اضافه میکنم بعد برنامه ریزی میکنم برای انجام دادنش ، یعنی میگم خب اینا باید روز اول ، بعد اینا روز دوم و اینا هم شناور ، هر موقع که شد و مسیرم بهش خورد