بــهـــار دلــــــــ

سـبــزه سـبــز، گـــــرمـه گــــرم، بــــوی زنــدگــی...

بــهـــار دلــــــــ

سـبــزه سـبــز، گـــــرمـه گــــرم، بــــوی زنــدگــی...

بــهـــار دلــــــــ

اینجا یه گوشه ای از ذهنم رو مینویسم..
آدرس کانال تلگرامم رو برمیدارم..
به اندازه کافی اینجا خواننده خاموش داره، نمیخوام این روند داخل کانالمم باشه..
اعضای اونجا دوستانی هستن که اینجا هم فعال بودن و هستن و اکثر اوقات کنارم بودن و من ازشون ممنونم.. توی دنیای واقعی چنین دوستانی ندارم متاسفانه.. از طرفی کانالم، مثل خیلی از کانالها برنامه ریزی شده و با هدف جذب مخاطب زده نشده.. یه فضایی برای منه.. کمی خصوصی تر شاید.‌..

ممنونم که کنارمین...

آخرین مطالب

۱۲۶

پنجشنبه, ۵ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۰۱ ب.ظ

صبح رفتیم بازار واسه بابا هدیه خریدیم.. یه پیراهن..

سایزش رو می دونستیم اما دفعه اولی بود که پیراهن مردانه میخریدم.. 

خود فروشنده کمکمون کرد مدلای مختلف نشون داد طبق اون چیزی که ما می گفتیم تا بلاخره یکی رو انتخاب کردیم و خدا رو شکر بابا خوشش اومد😁

خدایی کادو خریدن سخته.. الان توی این ماه تولد خواهرزاده مم هست تولد زن داداشمم هست تولد دوستمم هست .. خواهرزاده مو امسال کادو نمیدم چون به اون دو تای دیگه م کادو ندادم.. ولی دوستم و زن داداشمو چه کنم🤔

....... 

این یه اعترافه از یه خواهرشوهر.. 

فقط از احساسم مینویسم.. 

امروز زنگ زدم به داداشم که روز پدر رو بهش تبریک بگم خانمش جواب داد .. یه حس عجیب پیدا کردم توی دلم ناراحت شدم که چرا خانمش جواب داد.. در حالی که بنده خدا گفت الان تعویض روغنی هستیم رفته روغن ماشینو عوض کنه دستش بند هست نمیتونه حرف بزنه.. اخه تهران بودن میخواستن حرکت کنن بیان سمت ما.. 

 

فقط یه حس عجیب بود.. قطع که کردم با خودم فک کردم گفتم چرا حال خانمش رو درست و حسابی نپرسیدم.. حرفش منطقی بود وقتی داداش نبوده کار درستی انجام داده جواب داده اگر جواب نمیداد ممکن بود ناراحت بشم یا نگران بشم.. 

خلاصه عصری زنگ زدم به خانمش باهاش حرف بزنم.. در دسترس نبود.. 

چند دقیقه پیش خود داداش زنگ زد باهاش حرف زدم و تبریک گفتم ، با خانمشم حرف زدم و حال و احوال پرسیدم و گفتم بسلامت برسین مراقب خودتون باشین و تمام.. 

یجاهایی ناراحتی بی دلیله.. ولی گاهی یه حس عجیب باعث ناراحتی میشه.. ولی خدا رو شکر برای خودم حلش کردم.. دلیل پشت این ناراحتی نمیدونم چیه.. کاش میشد دلیلش رو پیدا کرد ولی همینکه خدا رو شکر جدی نبود و من بهش فکر کردم و حلش کردم باز خوبه.‌. 

نظرات (۷)

چند تا یادداشت پایین تر درباره رمز دوم کامنت گذاشتع بودین ، دمتون گرم بابت کمک ، اما از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون منم این داستانو دارم با رمز دوم ، چه ملی ، چه سامان ، اون یکی های دیگه ر نمی دونم ولی ادم باید حتما اون اپلیکیشن رمز دومش رو روی گوشیش راه بندازه ، یه موقع هایی پیش میاد ادم خیلی گیره و منتظره رمز دوم ، حالا پیامکش توی راه گیر کرده و نمی یاد.

 

 

پاسخ:
سلام 
ممنونم:) 
موافقم باهاتون.. 
اما بعضی اپهای رمز دوم جز اعصاب خوردی چیز دیگه ای ندارن.. مثلا ریما رو واسه بانک کشاورزی من نصب کرده بودم هر سری سر رمز ورود مشکل داشتم هی باید رمز ورود رو عوض میکردم.. خیلی ازاردهنده بود که توی یه هفته سه بار رمز رو مجبور باشی عوض کنی.. یا همون بانک ملی.. سامانه بام برام فعال نمیشد بانکم رفتم بهم گفتن خطت باید به اسم خودت باشه گفتم به اسم خودمه ، تغییر نام دادم از پدرم به نام خودم .. میگفتن نمیشه باید بری خط جدید بنام خودت بخری منم دیگه بی خیال شدم گفتم چه معنی میده فقط بخاطر یه رمز دوم و یه اپ برم یه سیم کارت سومی بخرم.. 
همینکه پیامک بیاد ولی دیر بیاد بهتره.. حالا سمت ما عابربانک مثلا یه خیابون اونطرفتره واسه همین مشکلی نداریم ولی واسه شهرهای بزرگ راه اندازی اپ بهتره.. 

ببخشید ولی اجازه بدین اون یکی کامنت های یادداشت های پایین شما رو اینجا کامنت کنم ، ببین چیزی که میخوام بگم نه شعاره که ای ال میکنم بل میکنم و نه حرف هایی که تجربه ای ازم پشتش نیست. بعضی چیزا رو ادم باید با گوشت و پوست و استخونش درکش کنه.

 

نمیدونم تا الان با این اپلیکیشن هایی که مسیر مسافرتت رو رکورد گرفتن کار کردین یا نه ، اخرش میگه که این مسیر شما بوده که فلان قدر ساعت و کیلومتر و ایستگاه های طول مسیر و اینا ، از طرفی ، توی مسیر یه جاهیشو بیشتر از اون یکی جاها دوست داشتم یا بیشتر موندگار شده ، مثل جایی که مه داشت یا جنگل و ابشاری بود و ادم از کنارش رد شد. ضربان قلب ، حالت نرمالش اینه که ریتم بالا و پایین داره و نه یه خط صاف ، اون ریتم بالا و پایین و گهگاه یه خط مستقیم و دوباره بالا و پایین ، جریان زندگیه .

 

همیشه اش شادی نیست ، همیشه اش هم غم نیست . این جمله هایی که گاهی یهویی توی ذهنم میاد رو دوست دارم ، مسیر زندگی مثل جاده است ، چراغ های ماشین هم جلوی خودشو روشن میکنه و اینطوری به پیش میره ، مثل قانون زمان حال که میگه الانت رو زندگی کن. من میتونستم توی هزاران چالش و اتفاق گذشته فلان بشم ولی الان اینجام و یا میتونم در هزاران اتفاق اینده بهمان بشم ولی الان توی این نقطه هستم و دارم جریان زندگی رو به پیش ببرم.

 

مثلا شده گاهی توی رانندگی یهو یکی یه سبقت بد بگیره و منم شوکه بشم بگم وای ! این اگه فلان میشد من بهمان میشدم ، حالا کجا دارم به این فکر میکنم ؟ توی خونه یا ادامه رانندگیم ، میگم ولش کن ، حالا که اون رد شد و چیزی نشد ، بهتره ذهنم رو درگیر ترس  10 دقیقه قبل نکنم و ادامه راهم رو برم و مدام به زمان حال فکر کنم. این خیلی کمکم کرده.

 

یه سری روزا هستن که من میدونم دیگه شبه و دارم تصمیمات اشتباه میگیرم ، با خودم میگم فقط بخواب ، فقط بخواب تا فردا رفرش شی و درست بتونی تصمیم بگیری ، الان افکارم زدگی داره. باید سیستم عاملم از اول بالا بیاد تا بتونم درست فکر کنم.

پاسخ:
این کامنتتون رو باید برم نوشته های قبلیمو بخونم تا متوجه بشم برای کدوم نوشته ام نوشتین بعد نظرمو مینویسم..
ممنونم🌹
...........
سلام
نوشته های خودمو خوندم و میدونم برای کدوم پست این حرفا رو زدین.. 
نمیدونم اگر اون موضوعی که منو تا این حد رنجونده و ناراحتم کرده رو اگر بدونیدم بازم همین حرف رو بهم میگین.. همینکه گفتین باید با گوشت و پوست و استخونش ادم بعضی چیزها رو درک کنه.. اگر اون نوشته رو بخونید تونستین با گوشت و پوست و استخونتون درکش کنید یا نه.. 

حرفاتون خیلی خوب و امیدبخش بود برای من.. اما یوقتایی ادم خودش رو، غمش رو ، رنجش رو نادیده میگیره و نتیجه ش میشه یه دمل چرکی که درد میکنه و خودت نمیدونی این دمل نتیجه چی هست.. اگر زمانی که اون درد و رنج بهم وارد شده بود گریه میکردم این دمل شکل نمیگرفت خالی میشد.. 
قلب من الان شبیه اینه که انگار یه حفره توش ایجاد شده که هیچ زمان قرار نیست پر بشه.. هر چقدم به خودم مهربونی کنم جای اون زخم و درد انگاری قرار نیست پر بشه درمان بشه.. 
هر چقدم سعی کردم توی زمان حال زندگی کنم و البته که توی زمان حال هستم و زندگی میکنم اما یه لحظه س.. هجوم بعضی خاطره ها و دردها و رنج ها... یه لحظه س که اتفاق میفتن.. هر چقدرم که تو فراموششون کرده باشی و دیگه اهمیتی نداشته باشه.. ولی یه درده.. 
شاید یه روزی اون نوشته رو خوندین.. اگر خوندین برام نظرتون رو بنویسید.. 

راستش داشتم کامنت دوم رو میفرستادم دیدم خیلی داره فس فس میکنه ، میخواستم کلشو کپی کنم و دوباره بفرستم که انگار زد ارسال شده، من چون از کلیدهای میانبر استفاده میکنم ، امیدوارم نزده باشم پاکشون کرده باشم لحظه ارسال

پاسخ:
فک میکنم کامنتتون ارسال شده باشه.. حالا خودتونم چک کنین ببینین همون کامنته یا نه.. 

در مورد تلفن ، 

-----------------

راستشو بخواین منم گاهی اینطوری شده که مثلا من زنگ زدم گوشی مادرم ، بعد حالا اون دستش بند بوده یا گوشی دستش نبوده و خواهرم جواب داده ، با خودم میگم یا گاهی به شوخی به خودش میگم خب تو چرا جواب دادی ؟ من شماره تو رو میدونستم شماره مامان هم میدونستم ، اگه میخواستم باهات صحبت کنم خب شماره تو رو میگرفتم

 

ولی خب اینکه ادم گاهی تلفن یکی دیگه رو به جاش جواب بده ، ناگریزه ، در دسترس نیست ، دستش بنده ، خوبی اون اینه که میتونه طرف بعدا زنگ بزنه بپرسه خب چه خبر؟ چیکارم داشتی؟

پاسخ:
پس اون حسی که ادم جا میخوره رو متوجه میشین که چه حسی رو گفتم.. 

آره خوبیش همینه.‌

سلام

در مورد کادو ، باید بگم منم روز پدر و مرد رو به پدرتون تبریک میگم ، میدونید ، اگه توی نینی سایت این تاپیک رو میزدین که برای روز مرد کادو چی بخرین ، اگه من اونجا بودم و اکانت داشتم حتما میگفتم 

 

+ ... هارد اکسترنال ، فلش ، ...

 

از این چیزای الکترونیک ، ولی خودم حقیقتا ارزشمند ترین کادوهایی که گرفتم اینا بودن ، یه کارت پستال خیلی قدیمی برای زمانی که من 6-7 سالم بود و حتی سواد خوندن نداشتم و یه سجاده که حالت کیف پیدا میکرد ، اینا چون موندگار شدن ، برام خیلی ارزشمندن ، البته چیزای دیگه هم بودن ها ، مثل کیف پول و اسپری و از اینجور چیزا ولی اون دو تا بخاطر ماندگاریشون رو بیشتر دوست داشتم.

 

کادو گرفتن حس خیلی خوبه داره ، شاید اگه به مسافرت می رفتین پیشنهادم این بود که حتما کارت پستال بگیرین ، کادو همیشه پول یا اونایی که گفتم نیست ، گاهی یه چیز قشنگ و چیز دست ساز هم میتونه کادو خوبی باشه ، البته برای من که اینطوره.

 

اهان ، اینم بگم ، پیکسل ماه تولد هم کنار یه چیز دیگه بعنوان کادوی تولد که بتونم بذارم داخل دسته کلیدم هم دوست داشتم البته کادو تولد نبود ولی خیلی خیلی برام جذاب بود .

 

پاسخ:
سلام
خیلی ممنونم🌹 منم متقابلا روز پدر و مرد رو خدمت پدر محترمتون و خود شما تبریک میگم🌹🌱🌸

پیشنهادهای خوبین اتفاقا فک میکنم پدرم از اینجور وسایل الکترونیکی هم خوشش میاد و دوست داره ولی خب ما بچه ها با همدیگه یه مبلغی گذاشتیم و پیراهن رو خریدیم به پیشنهاد همه.. 😄 و خوشبختانه پدرم خیلی هم دوستش داره چون تنش کرده و هر وقت میره بیرون میپوشه😁 روحیه شم اصن خیلی تغییر کرده و خوب شده😁 از این بابت خوشحالم.. امیدوارم همیشه اینجوری سرحال ببینمش🙏🏽🌱 انشاالله واسه تولد پدرم یا روز پدر سال اینده میتونن انتخابای خوبی باشن😊

اتفاقا بشخصه منم دوست دارم کادویی که میدم موندگار باشه ولی گاهی مجبوری سلیقه فرد مقابل رو در نظر بگیری ... خود من، مثل شما، به اون ارزش و حس قلبی فردی که هدیه میده فکر میکنم و با اینکه هدیه گرفتن حس خوبی داره ولی اگر فردی بهم هدیه هم نده اما بهم مثلا برای تولدم تبریک بگه برام واقعا ارزشمنده و خوشحال میشم.. همینکه بفکر بوده و حواسش بوده واقعا ارزشمنده برام😁 
پیکسل ماه تولد بهش فکر نکرده بودم اینم پیشنهاد جالبیه😀
حالا شاید چون دارم سفر میرم اگر فرصت بشه بازار برم، کارت پستال بخرم اگر فرصت نشدم که از همینجا میرم یه چیزی که قابل استفاده باشه میخرم بعنوان کادو برای دوستم و همسر برادرم.. 

من توی نینی سایت تاپیک نزدم ولی ممنونم که اینجا برام نظرتون رو نوشتین🌱🌸

 پاسخ این یکی کامنتتون رو باید حتما امروز مینوشتم بخاطر تبریک.. برای همین هر خط رو هر چند ساعت یبار که بیکار میشدم میومدم مینوشتم.. اگر قرو قاطی هست منو به بزرگواریتون ببخشید بابت این نوع پاسخ نوشتن🙏🏽🌸

سلام ، الان چون شبه باید بگم شبتون بخیر یا وقتتون بخیر

-------------------------

در مورد سوالی که توی اون تاپیکی که کامنت هاش باز یود و سوال پرسیده بودین باید بگم که منظورم امتحان یه مدرک بین المللی بود ، حالا هزینه ازمون خارجیش حدود 600 دلار هست ولی من مدرک داخلیش منظورم بود که اونقدرا هم هزینه نداره ، با این حال خود ازمونش هم شاید به خودی خودش مهم باشه ولی چون من برای تدریس و اموزشش دادن میخوام باید از منابع درست و حسابی ای استفاده کنم که اموزش هاش عملی باشه و نه فقط یه شبیه ساز .چون یه جورایی جمع و جور کردن و گرداوری همه اینا تا الان سخت و وقت گیر بود ، ناخوداگاه ازش فرار میکردم که البته یه جورایی هم ریشه در گذشته . با یه چیز دیگه ... 

 

امم ، راستشو بخواین من قبلا شاید از چیزهایی که می ترسیدم فرار میکردم ، باورتون نمیشه از چیا ، فرار ها ، مثلا یه نمونه اش این بود که ییلاقمون یه مدرسه روستایی بود که ، اون موقع ها  ،ابندایی که بودم تابستون ها میرفتیم ییلاقمون ، بعد مادرم رفته بود صحبت کرده بود که من کلاس تابستونی اونو برم ولی من گمونم کلاسشو دوست نداشتم و تا مادرم بره با معلمه صحبت کنه و بیاد من از اون مدرسه خارج شده بودم. چون دوستش نداشتم. یا ازش می ترسیدم. حالا اون روز من فرار کردم ، از چیزای دیگه هم یه جور دیگه فرار میکردم. 

پاسخ:
سلام، صبحتون بخیر🙂
۶۰۰ دلااار😳 
چجور آزمونیه.. به هر حال مدرک داخلیشم بخواین بگیرین حتی هزینه شم کمتر باشه بازم واقعا بهتون حق میدم کلا از همه شبکه ها بیاین بیرون و بخواین روی درس تون و منابع امتحانیتون تمرکز کنین.. منم جای شما بودم همینکارو انجام میدادم.. 
امیدوارم امتحانتون رو خوب بدین و قبول بشین و مدرکش رو بگیرین و اونجوری که میخواین بشه و به هدفی که توی این زمینه دارین برسین اما یسری نکات و مسائل رو خود آدم حین تدریس و آموزش یاد میگیره حالا به واسطه سوال اون فردی که در حال اموزش هست.. 
چقدر خوب خودتون رو میشناسین.. 
من با اینکه خودم رو میشناسم اما به این خوبی شما ترسامو نمیشناسم.. الانکه دوره خود شناسی شرکت کردم تازه دلیل بعضی از احساسات و رفتارامو میفهمم.. 
عجب.. طفلی مادرتون احتمال میدم وقتی برگشته دنبالتون میگشته و نگران شده بوده.. 
و چه خوبه که دلایل فرارتون رو میدونین و میتونین پیداشون کنین و دنبال حل مسئله برین. 

+ باقی کامنتها رو هم پاسخ مینویسم. 
نمیخواستم اینو بگم ولی فک کردم اخر کامنت براتون بنویسم که اگر قبول نشدین ایرادی نداره، به خودتون فرصت بدین یه فرصت دوباره برای شرکت توی ازمون سال بعد.. 

هدیه خریدن خیلی خوبه 🙂 برای پیشنهاد هدیه می‌تونی جستجو کنی، گاهی چیزهای خوبی میاد.

مثلا برای یک خانم، هدیه می‌تونه یه شیء تزئینی باشه مثل تابلو شنی. یا یه ماگ برقی. یا ادکلن. یا وسیله‌ای که به کارش بیاد.

حس می‌کنم ناراحتی‌ات شاید به خاطر این باشه که احساس می‌کنی وجود زن داداش، رابطه بین شما و داداش رو کمرنگ‌تر از گذشته کرده 🙂

در واقع داداش مثل قبل دیگه در دسترس نیست و سرش شلوغ شده و همسرش در اولویته الان.

به نظرم کشف، تحلیل و پذیرش احساسات برای خودشناسی خیلی خوبه. 🌱

پاسخ:
اره خیلی خوبه اما سخته انتخاب هدیه که باب سلیقه فرد مقابل باشه..
سرچ هم خوبه تا حالا بهش فکر نکرده بودم 🙂
اتفاقا منم بفکر خرید همینطور کادوهایی هستم اما متاسفانه علاقه دوستم به چیزایی غیر ایناست و انتخاب برام سخته چون سلیقه هامون خیلی با هم فرق میکنه من اینجور چیزا رو دوست دارم اما میبینی مثلا اون برای من پارچه خریده اورده:/ چون خودش پارچه رو دوست داره.. 
یا چیزایی مثل لوازم آرایشی و ادکلن سلیقه ایه.. ممکنه فرد مقابل از بوی اون عطر و یا ادکلن خوشش نیاد.. برای من کادو خریدن واقعا سخته.. 
باهات موافقم چون سن من و برادرم بهم دیگه نزدیکه احتمالاهمین بوده.. 
موافقم. خودشناسی خیلی خوبه.. 
شاید در اینده دوره خودشناسی ای که شرکت کردم رو خلاصه بنویسم و رمز بگذارم و رمز رو به دوستان بدم. چون خود اون مشاور توی ویس اولش میگه که شما که هزینه دوره رو دادید اجازه دارین این دوره رو با اعضای خانواده و افرادی که براتون مهمن شریک بشید. حالا مجددا من ویس های اول رو بشنوم اگر موردی نباشه خلاصه ویس ها رو مینویسم:) 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">