بــهـــار دلــــــــ

سـبــزه سـبــز، گـــــرمـه گــــرم، بــــوی زنــدگــی...

بــهـــار دلــــــــ

سـبــزه سـبــز، گـــــرمـه گــــرم، بــــوی زنــدگــی...

بــهـــار دلــــــــ

اینجا یه گوشه ای از ذهنم رو مینویسم..
آدرس کانال تلگرامم رو برمیدارم..
به اندازه کافی اینجا خواننده خاموش داره، نمیخوام این روند داخل کانالمم باشه..
اعضای اونجا دوستانی هستن که اینجا هم فعال بودن و هستن و اکثر اوقات کنارم بودن و من ازشون ممنونم.. توی دنیای واقعی چنین دوستانی ندارم متاسفانه.. از طرفی کانالم، مثل خیلی از کانالها برنامه ریزی شده و با هدف جذب مخاطب زده نشده.. یه فضایی برای منه.. کمی خصوصی تر شاید.‌..

ممنونم که کنارمین...

آخرین مطالب
  • ۰۳/۱۲/۱۹
    238

۳۶

چهارشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۱، ۰۹:۰۷ ب.ظ

حنابندونی پسر همسایه:/ 

خب همسایمون امشب حنابندونی گرفتن و یکهو صبح زنگ زدن خونه تونو واسه اقایون نیاز داریم:) 

من مراسم نرفتم توی اتاقمونم که دلایل خودمو دارم و فردا شبم عروسی نمیرم.. 

در این مورد خیلی دوست دارم بنویسم اما دستام یارا نمیکنه.. 

 

همسایمون شمالی هستن.. تعجب کردم دیدم حنابندونی گرفتن اخه هفته گذشته یه مراسم گرگان محل زندگی عروس خانوم گرفتن و الانم یه مراسم عروسی کامل اینجا.. خب هر کسی هرکاری دوست داره انجام بده

ولی حقیقتا نمیتونم حرفمو نزنم ولی حرفمو میزنم که نظر شخصی خودم نیست.. وقتی دو نفر از دو تا شهر متفاوتن خب یبار مراسم بگیرن اما مراسم خوبی توی یکی از شهرها بگیرن اخه این همه خرج.. اونم توی این وضعیت اقتصادی.. 

نظر شخصی خودم زمین تا اسمون فرق میکنه...:/ 

همه میان میخورن خوش میگذرونن بدم میگن و میرن.. 

خب چه ایرادی داره یه مراسم عقد ساده باشه و کل اون هزینه ها و وام ازدواج روی خرید زمین یا خونه یا جهیزیه بره و دو تا جوون زندگیشونو بسازن؟! 

یعنی مراسم عروسی اینقدر اهمیت داره!؟ و باید حتما با شکوه م باشه..

نظرات (۴)

منم اصلا از بریز بپاشهای الکی خوشم نمیاد اما میدونی معیارها فرق داره مثلا کسی رو میشناسم حاضره به سختی هرماه اجاره بده اما عروسیش در حد ملکه باشه و کلییییی هزینه.

پاسخ:
درسته باهات موافقم اینکه هر کسی معیاری داره.. 
منم نظرم فرق میکنه چون معیارم فرق میکنه و دوست دارم استرس زندگیم کمتر باشه ارامش بیشتری داشته باشم..
حرفت خیلی درست بود به شدت موافقم باهات.. 
چی بگم واقعا..‌ اخه خود ادم بعدش رنج و عذابشو می‌کشه و زندگیشو ممکنه خودش تلخ کنه.. 

درود

بنظرم شمالیها ۲بار یا بیشتر مراسم جشن میگیرن. قدیما زمان جوانی و جاهلیت خواستگار دختری از انزلی بودم. تو مجازی باهم آشنا شده بودیم. علاوه بر اینکه مهریه زیادی میخواست میگفت عروسی تو شهر خودمون باید مختلط باشه. اگر میخوای میتونی یک دونه غیرمختلط اینجا بگیری ولی اصل کاری همونه مختلط اینجاست. یک دونه هم که تو کرمان میگیری که فامیلای درجه یکمون از شمال میان و یک عده هم از زنجان. البته همه جا میگفت من به این اصول اعتقادی ندارم ولی در دهن فامیلا رو نمیتونیم ببندیم. دختر تقریبا ریلکسی بود و با پسر خاله و پسر دایی و همه رقم موجودی در حال و احوالپرسی دست میداد. من دیوانه جوگیر مرحوم مادرمم بردم اونجا خواستگاری. کلی هدیه ارزشمند (مثلا کتاب و طلا) بهش داده بودم و فکر میکردم دارم میرم به سوی خوشبختی و تمدن. یکهو از خواب غفلت بیدار شدم و نرفتم بگیرمش. یعنی عمه ام جلوم رو گرفت و گفت مگه زن قحطی شده میخوای بری شمال! حالاها که فکرش رو میکنم اون میخواست در رقابت با دخترای فامیلشون پز زیادی بده. که البته وصلت کردن همانا و ماندن یک عمر پشیمانی برای من همان.

پاسخ:
سلام
چه تجربه ای داشتین شما.. 
خدا بیامرزه مادرتون رو.. روحشون شاد🌸🙏
نمیدونم راستش.. ولی حداقل سمت ما و شما که کرمانی هستین یه شب بیشتر مراسم نیست و مراسماتم غیرمختلطه.. تا اونجایی که من اطلاع دارم... 
این ریلکس بودن به نوع فرهنگ برمیگرده.. 
سمت ماها، طوری بزرگ شدیم که برامون محرم و نامحرم رو خیلی بزرگ کردن و محدودمون کردن برای همین اگر دختری با پسری دست بده سوتفاهماتی پیش میاد که نگین (البته همه این مدلی نیستن بعضا این مدلین) 
کلا به قول الیشاع ، صلاح مملکت خویش خسروان دانند .. 

سلام دوست من

موافقم با حرفتون. این بریز و بپاش‌ها اونم در شرایطی که لازمه این خانواده تازه پایه‌هاش رو توی این شرایط اقتصادی محکمتر کنه، فکر خیلی خوبی نیست. یه مراسم کوچیک با دعوت کردن نزدیکانی که باهاشون صمیمیت بیشتری دارن، به نظرم خیلی بهتره تا چند مراسم بزرگ با دعوت کلی آدم حتی فامیل‌های دور.

ولی چه میشه گفت؟ صلاح مملکت خویش خسروان دانند. 🙂

پاسخ:
سلام
اره حرف منم همینه.. 
درسته صلاح مملکت خویش خسروان دانند.. 
یکم آینده نگری بنظرم خوبه.. 

به نظر من ، بخاطر اینکه از 2 شهر مختلف بودن ، 2 بار مراسم گرفتن

 

مثلا توی همون شهر شمالی ، یکی از اشناها ، خانواده دختره ، سنتشون این بود که اونا عقد و عروسی رو یه بار گرفتن و دختره رو فرستادن خونه پسره ولی از اونور ، ( یعنی تو خانواده پسره )  اینا چند ماه بعد عروسی گرفتن توی خانواده خودشون.

 

 

پاسخ:
اخه هر دو گرگانین اما خانواده داماد و محل کار داماد اینجاست.. من از این بابت متعجبم.. 

وا.. خب چی میشد با هم به توافق میرسیدن یه مراسم میگرفتن.. 

چه سنت هایی داریم اخه..
یوقتایی فک میکنم خیلی از سنتهامون جز دست و پاگیری چیزی نیستن.. حالا اگر این مراسمات هزینه ش به پای خانواده ها باشه که حرفی نیست ولی وقتی هزینه ها به دوش خود جووناست اونوقته که سخته.‌ 


یوقتایی مستقل بودن و مستقل تصمیم گرفتن و برخلاف سنتها عمل کردن ایده ی خوبیه بنظرم.. 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">