۳۱
امشب کمی دلنگران و ناراحت بودم.. حدود ۹و نیم نزدیک ۱۰ بود که رسیدم خونه... خیابون خیلی خلوتبود..
وقتی رسیدم خونه وقتی اومدم توی وب..
کامنت تبریک روز مهندس دوستمو که دیدم خیلی خوشحال شدم و خیلی روحیه م تغییر کرد..
واقعا ممنونم دوست من..
+ سنجاق شود به روزهای ترسناک و افکار پریشون ذهنم..
++ خدایا شکرت، شاید مصلحتی هست که این اتفاقا برام افتاده..
+++ همجنین سنجاق شود به دلخوشی های قشنگ و زیبای اطرافم.. دوستای قشنگم..
بانوجانم دلم براتون تنگ شده امیدوارم زودتر خوب بشین...
- ۰۱/۱۲/۰۷
در حواسپرتی و بی حافظه بودن من همین بس که چند روزه نشستم تا وبلاگت آپ شه!! به کلی فراموش کرده بودم مهاجرتت به اینجارو D:
+ روزت با تاخیر و پساپس مبارک خانوم مهندس