۲۴۹
فعلا فقط یه لینک هست که الان به چشمم خورد اینجا میگذارم..
لینک چطور ممکنه خانوما هنوز ازدواج کنن؟!
بعدا نوشت: انگار این لینک طی این یک هفته حذف شده.. اما گذاشتم باشه..
کاش ازش اسکرین گرفته بودم، موضوع جالبی رو عنوان کرده بود.. در مورد نظراتی که میگذاشتن کنجکاو بودم اما انگار گزارشش زدن حذف شده:/
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
+ جهت یاداوری این تاریخ برای خودم:
امروز ۲۳ مرداد ۱۴۰۴ برای اولین بار تنهایی و بدون همراهی بابا، رانندگی کردم و رفتم مغازه خرید کردم و برگشتم ...
++ جهت یادآوری این تاریخ برای خودم:
امروز ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ برای اولین بار از محل کارم تا خونه توی ترافیک رانندگی کردم...
+++ امنیت الان از هر چیزی برام مهمتره...
++++ دلم میخواد راجع به همه این موضوعات توی این پست اگاه تر بشم..
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
فقط چند تا عنوانه برام جالب بودن.. شاید بعدا اضافه بشه بهشون.. یا اگر عنوانی به ذهنتون رسید بگین اضافه کنم تا در موردشون تحقیق کنم..
۱. نااگاهی عاطفی!
۲. محبت دوستانه و محبت عاشقانه!
۳. تنهایی مردان یا آزادی زنان!
۴. خواهر شوهر و مادرشوهر (غولهای زندگی!)/ عروس (مظلوم تاریخ!)
دلم میخواست میتونستم یه عکس مناسب این عنوان پیدا کنم و بگذارم😑... عکس رو هم گروک لطف کرد درست کرد.. این بانمک در اومد میگذارمش😊 و البته عنوان رو بخاطر کلیشه های توی جامعه اینطور نوشتم.. نظر شخصی خودم نسبت به این موضوع رو ننوشتم.
خب انگاری عکس قسمت صندوق بیان آپلود نمیشه... پیکوفایل رو چک میکنم ...
۵. دوستی/عشق/ازدواج!
۶. از رویا تا واقعیت! (تقابل احساس و منطق)
۷. توانایی ابراز و بیان خود
۸. دعوای درست😀 (نمک واقعی زندگی) / جهت استحکام زندگی
۹. خط قرمزهای زندگی!
۱۰. شریک زندگی هم بودن/ همسر بودن (همون نقش همسری نه مادری)
۱۱. تفاهم یا پذیرش تفاوتها🤔
۱۲. ردفلگ های خانم ها/ آقایان
۱۳. تغییر مثبت و رشد کردن یا فراموش کردن خود!
۱۴. ازدواج آری یا خیر!؟
۱۵. واقعیت ازدواج vs تصورات رویایی ازدواج
۱۶. عروس خانم وکیلم آیا!؟
۱۷. دختران مستقل
۱۸. سلف لاو و تاب اوری
۱۹. تنهایی!
۲۰. دیوونگی vs منطق زیاد
بعدا نوشت: من چقدر اهل تغییر و رشد کردنم!؟ خوبه اینو گاها از خودم بپرسم.. سوال خوبیه.. الان جوابش اینه تلاش میکنم رشد کنم .. اما چند سال دیگه نمیدونم چه جوابی بهش بدم..
خوب سعی میکنم در زندگی شخصیم حد وسط رو نگه دارم. الان که پدر و مادرم مرحوم شدن نمیگم کاملا موفقم در ایجاد اعتدال. به مادرخانمم همیشه میگم مادر. چون واقعا مادر خیلی خوبی بوده در تربیت بچه هاش.
فی الواقع برخی مردها با رفتارهای لوسشون چندش آور میشن. باباجان اونکه بزرگت کرده و تو رو به این موقعیت رسونده پدر و مادر خودت بودن. حالا ول کردی رفتی خونه ننه و بابای زنت. من به این جماعت میگم زن ذلیل...
اونکه حد وسط رو نگه داره یعنی از ۷ روز هفته اقلا ۵ روزش رو با خونواده خودش مستقل باشه. دو روز باقیمونده رو بزاره برا دیدار والدین خودش و همسرش. کار درستی میکنه . اگرم یک هفته نرسید سری بزنه دیگه نرسیده ولی اینکه غرق بشه تو یک سمت ماجرا میره تو وادی افراط و تفریط.
ولی سایز دستی که اومده رو شونه عروس خانوم اصلا متناسب با اون هیکلها نیست. مگه نه؟